جدول جو
جدول جو

معنی ارابه رو - جستجوی لغت در جدول جو

ارابه رو
ویژگی راهی که قابل عبور و مرور ارابه باشد
تصویری از ارابه رو
تصویر ارابه رو
فرهنگ فارسی عمید
ارابه رو(اَ را / اَرْ را بَ / بِ رَ / رُو)
راههای ارابه رو، طرقی که قابل عبور ارابه و گردونه باشد، بسیار ورغلاننده
لغت نامه دهخدا
ارابه رو
راههای ارابه رو. راههایی که شایسته عبور ارابه و گردونه باشد
تصویری از ارابه رو
تصویر ارابه رو
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ارابه ران
تصویر ارابه ران
رانندۀ ارابه، در علم نجوم ممسک الاعنه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارابه چی
تصویر ارابه چی
ارابه ران، رانندۀ ارابه، در علم نجوم ممسک الاعنه
فرهنگ فارسی عمید
(عَرْ را بَ / بِ رَ / رُ)
راه عرابه رو، جاده ای که در آن عرابه سیر تواند کرد. راهی که در آن عرابه تواند رفتن. مقابل راه مالرو و پیاده رو و بزرو و جز آنها. رجوع به ارابه رو شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
رهبر ارابه. ارابه چی. آنکه مردم را بر ارابه سوار کرده برد
لغت نامه دهخدا
(بُ)
رهبر ارابه. ارابه چی
لغت نامه دهخدا
(اَ را / اَرْ را بَ / بِ)
رانندۀ ارابه. ارابه ران. هادی گردونه:
هرجا مه ارابه چی من کند گذر
همچون ارابه در پی اسپش دوم بسر.
سیفی (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گُ بَ / بِ رَ / رُو)
سوراخی که گربه از آن تواند رفتن و آمدن. سوراخی به دیوار و غیره که گربه از آن تواند گذشتن. تنبوشه، در اصطلاح ساختمان، سوراخهای هواکش که زیر کف اطاق ها سازند که رطوبت و ابخرۀ زمین بیرون کنند
لغت نامه دهخدا
(اَ بَ)
ناحیه ایست در مشرق ولایات متحدۀ امریکا، مساحت آن 4600 میل مربع، سکنۀ آن 6829 تن و راه آهن از آن گذرد. کرسی آن دنقر است. (ضمیمۀ معجم البلدان) ، شهریست واقع در اراضی کوهستانی، بیک مرحله در جنوب غربی قسطمونی و آن کرسی لواء قسطمونی است ودر جوار آن نهریست بنام اراج صو که بنهر ویران شهر پیوندد و به بحر اسود ریزد. (ضمیمۀ معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ارابه کش
تصویر ارابه کش
رهبر ارابه ارابه چی آنکه مردم را بر ارابه سوار میکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارابه ران
تصویر ارابه ران
رهبر ارابه ارابه چی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارابه چی
تصویر ارابه چی
راننده ارابه، ارابه ران
فرهنگ لغت هوشیار